در میانهی اعتراض بهگرانی بنزین، مقام رهبری با اذعان بهاینکه در این موضوع «سررشته» ندارند، آن هم در آغاز درس خارج فقه، گوشی را دست آقایانی دادند که بهاین موضوع معترض شده، و خواستار دخالت مجلس برای اصلاح قیمت بنزین بودند؛ بدینترتیب، جلوهی دیگری از وم اصل ولایتفقیه برای عرفیشدن حکومت ایران را دیدیم: در مقام مقایسه، اگر هر حکومت دیگری سر کار بود، با اظهارنظر هریک از آقایان، یکایک تصمیمات حکومت در معرض عدول و بازگشت قرار میداشت؛ ولی ولایت مطلق فقیه، شاید ناخواسته، مهمترین عامل حرکت نظام حکمرانی ایرانی از «قدسی» به«عرفی»ست.
از این گذشته، آنطور که من بِدانسوی صحنهی شعبده مینگرم، مذاکرات فشردهای برای بهنتیجهرسیدن برجامی تازه در جریان است؛ پیشتر هم نوشتهام که بهخاطر همین قُرب مذاکرات بهنتیجهگیری پایانیست که در این مقطع، و نه مثلاً پس از انتخابات مجلس، «شوکدرمانی» گرانی بنزین انجام گرفت: برای مثال، اگر پس از حصول برجام جدید، بنزین گران میشد، توجیه افزایش قیمت در گشایشی که حاصل این برجام خواهدبود، فوقالعاده دشوار میبود.
در حالی که حالا، توجیه این گرانی وضعیت اقتصادی خزانهی دولت است، که البته اهلفن میدانند چندان جدی نیست: دولت هنوز میتواند حقوق کارمندانش را سروقت بدهد، و مطالبات پیمانکارانش هم وضعیت معمولی دارد؛ گذشته از اینکه ادعای وضعیت نامناسب خزانه ترفندیست که یکبار دیگر هم آزمودهاست: او در آغاز مذاکرات برجام، این اظهارنظر را کردهبود، که: «دولت قبلی خزانهی خالی تحویل دولت کنونی دادهاست»؛ لابد با منطق گسیل این پیام بهطرفهای مقابل مذاکره، که: «ما با این شرایط هم میتوانیم ایستادگی کنیم؛ پس بهتر است با ما کنار بیایید»؛ دقیقاً مانند دعوایی که یکطرف در آغاز شروع بهخودزنی میکند.
در حالی که این گرانی نظیر همان گرانکردنیست که با نام «هدفمندسازی یارانهها» میشناسیم، مدیریت عمومی بهتر در دولت نژاد سبب شد انتقال بخشی از منابع حاصل از این گرانی بهیارانههای نقدی مانع از گسترش ابعاد اعتراضات پراکندهای شود که در همان مقطع و ناشی از اثر تورمی بیشتر آن افزایش قیمت رخ داد؛ اگر برنامهی افزایش یارانههای نقدی پیش از افزایش قیمت بنزین اجرایی میشد، ایبسا این گرانی میتوانست بیدردسرتر رخ دهد، اما یکفرضیه هم در این میان وجود دارد، و آن اینکه برنامهی پرداخت منظمی برای منابع حاصل از افزایش قیمت بنزین وجود ندارد: در صورت صحت این فرضیه، نتیجه آن میشود که پرداخت کمکهزینهی نقدی وعدهدادهشده، آن هم نه بههمهی مردم، موقتی خواهدبود و، احتمالاً، دولت بهدنبال آن است که با حصول توافق دربارهی برجامی که پیشتر، بهاظهار خودِ ، «توافق اصولی» دربارهاش حاصل شدهاست، و گشایشی که در پی خواهدآمد، کلک کمکهزینهی نقدی را بهکل بکَند.
در این میان، دو نکته همچنان قابلملاحظهاند:
نخست اینکه هیچ تضمینی نیست روند امور بههمین ترتیبی پیش برود که نظام خود را مهیای آن کردهاست. اگر تولد «شورای همآهنگی سران سهقوه»، برای اتخاذ تصمیمات راهبردی و، البته، پذیرش مسئولیت این تصمیمات، بتواند تعادل قدرتهای رقیب در ساختار نظام را بهارمغان بیاوَرد، و دستآورد انضمام کامل ایران بهنظام جهانی بهخوبی میان جناحهای قدرتمند تقسیم شود، و همین تعادل بتواند گذار بهدوران پس از رهبر کنونی نظام را مدیریت کند، آنگاه دو سرنوشت پیش روی ما خواهدبود: اینکه تبدیل بهچین شویم، یا بهروسیهی پس از فروپاشی شوروی بدل شویم.
سرانجام مطلوب ما از حیث واقعیت تاریخی البته مدل توسعهی اقتصادی و ی چین است؛ اینکه تبدیل بهقدرتی نوظهور در خاورمیانه شویم، که همسایگانمان نیز، ناگزیر از پذیرش و شناسایی برتریاش هستند. در مقابل، مدل اُلیگارشیک روسیه پیش روی ماست، که نشانههای استقرار قطعیاش از خیلی پیشتر، از همان زمان که «ریچکیدْز آوْ تهران» بهوجود آمد، پدیدار شدهاست، و وفور «مال»ها در سرتاسر کشور قرینهی قطعی این موضوع است. تأمل بیشتری دربارهی این دوگانه لازم است، و بعداً بیشتر بهآن میپردازم.
نکتهی دوم این است که حکومت پهلوی بهسادگی هرچه تمامتر فروپاشید: در اوج اقتدار داخلی و خارجی، سر تا پا مسلح و غرق در ثروت، حکومتی که حتا تا شهریور ۵۷ هم کمترین لطمهای ندیدهبود، سقوط کرد و، بهرغم همهی تبیینها و تحلیلهایی که در این چهار دهه در داخل و خارج از کشور دربارهی فروپاشی حکومت پهلوی مطرح و دربارهاش گفتوگو شدهاست، هنوز واقعاً روشن نیست چرا حکومتی با آن میزان از سختافزار و نرمافزار یکدفعه فروریخت.
راست است که سامانههای اجتماعی نوعی رایانه با هوش مصنوعی نیستند که بتوان با دقت پیشبینی کرد چهبازخوردی بهمحرکهای محیطی و پیرامونشان میدهند؛ یکاتفاق پیشبینیناپذیر، یکحرکت جمعی افسارگسیخته، یکاعتراض خیابانی گسترده، میتواند همهچیز را دچار تطوری عمیق کند؛ و اینجاست که باید با نگرانی روند رویدادها را نگریست: هرگونه تزل در نظم ی، میتواند گسلهایی را فعال کند که هرکدامشان میتوانند چالشهایی سهمگین پدید آورند ـــ آن هم در شرایطی که کشور تحریمهای مکرری را از سر گذراندهاست، و از سرمایهی اجتماعی چشمگیری هم برخوردار نیست، و با گرگهایی در منطقه سرشاخ است که مترصد یکلحظه غفلت برای واردآوردن ضرباتی مهلکاند.
درباره این سایت